صدای ایران

برچسب ها
هیچ وقت از دست یاشار آسایش نداشتیم؛ نه من و نه عروس و نوه چهار ساله ام، آیهان. دیگر تا آن اندازه از دست یاشار خون به جگر شده بودیم که هر روز ساعت شش عصر از ترس آمدنش مثل بید بر خود می لرزیدیم و نمی دانستیم به کجا و چه کسی پناه ببریم
کد خبر: ۲۶۲۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۳/۱۰

کد خبر: ۱۱۱۲۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۳/۰۲